در هند قطار ها همیشه تا روی سقف پر از ادم است.روزی لنگه دمپایی مسافری که روی سقف بود واگن نشسته بود پایین افتاد و او فورا لنگه ی دیگر را هم به پایین پرت کرد .
مسافری که در کنارش نشسته بود از کار او تعجب کرد و او در پاسخ گفت :
من با یک لنگه دمپایی نمیتوانم راه بروم و کسی هم که ان یک لنگه را پیدا کند برایش فایده ای نخواهد داشت ، پس بهتر که هر دو لنگه را من پرت کنم و لا اقل او دو لنگه را پیدا کند و سودی از این دمپایی ببرد.
بیندیشید:
اگر در زندگی مان اتفاق بدی رخ دهد ولی ما بدانیم که فرد دیگری از ان ماجرا بهره خواهد برد،درد و رنج ما تسکین پیدا میکند؟ ایا تا به حال این حالت را تجربه کرده اید؟برایتان پیش امده که در یک بازی ببازید ولی از شادی حریفتان خوش حال شوید؟
ایا در نهایت این احساس به معنی خوشبخت بودن در هر شرایطی نیست؟
برداشت شده از وبلاگ : http://emonokte.blog.ir/