سلام خسته نباشی من دنبال عکس های سال ۹۸ هستم مسابقات دهه فجر که قهرمان شدیم خیلی خاطره خوبی بود برام
سلام. چرا سایت نوبت دهی خطا میده. خطای 404 گفته.
the ressurse you are looking for could have been removed.had its name changed oe its temporality unavailable
اگر با آمدن ” آفتاب “، از ” خواب ” بیدار شوی … دیگر نمازت ” قضا “ست …
روز و شب فکر تو ام، در خواب می بینم تو را
خواب شب پوچ است بیدار می خواهم تو را
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم / نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی / نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی . . .
گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا / ماه من ، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
والیبال چیست؟
فیلم سانسور شده ای است که هر از گاهی بین ان چند نفر با دست به توپ ضربه میزنند!!!
میگن پنجره ی دل آدمای مهربون رو به خدا وا میشه...
یادت نره از اون پنجره ات ..
. وقتی دلت شکست..
. تو این شبای عزیزی که پیش رو داری...
همه رو دعا کنی
التـــماس دعــــــــا...
تولدم بود پسرداییم که به زور4 سالش میشه اومده میگه میخوام واست شعر بخونم
اجازه میدی؟
گفتم بفرما پسردایی جون
شروع کرد به خوندن:
سلام سلام عزیزم ....
گوساله ی عزیزم
دمت سفید و آبی
پشکل نریز رو قالی!
قیافه ی جمع حاضر =))
خداییش مظلوم گیر اووردن منو
هــــی فلانــــــی...
دلـــم برای تــو که نــه
ولـــی برای روزهـــای با هــم بودنــــمان تـــنگ شده...
برای تـــو که نـــه
ولـــی برای" مواظــــب خـودت بــــاش " شنیدن از تــو تــنگ شده...
برای تـــو که نــه
ولی برای نگاهــــی که تا پیــچ سر کوچه تعـــقیبــم میــکرد تـــنگ شده...
برای تــو که نـــه
ولی برای دلــــی که نگـــرانــم می شد تـــنگ شده....
راســـتـــش...
برای این روزهـــا که نــــه
ولــــی برای خــــودت
دلــــم خیــــلی تـــــنگ شده...
ﺑﺨﺸﺶ ﮐﻨﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ .
ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺘﺎﻥ ﺑﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ .
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺯﻭﺩﺑﺎﻭﺭ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ .
ﺣﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ!!!
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم
آخرین فرصت خندیدن ماست
زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست
هر کجا خندیدیم ، زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن به خداست
هیچکس سرش آنقدر شلوغ نیست
که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد
همه چیز برمی گردد به اولویت های آن آدم
اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت
فقط یک دلیل دارد
تو جزو اولویت هایش نیستی...!
" پائولو کوئلیو "
امتحانات عزیز:
مغز من مثل دلم هیچی توش نیس پاک پاکه ...
نزار روم تـــــــــــو روت وا شــــــــه هی نیا سراغـــــــم
ما از اون خــــر خوناش نیسیم
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او میدانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...
عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش میزد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!
پیرمرد دنیا دیدهای از آن جا میگذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را میدانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.
بز به محض آنکه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید...!
چوپان مات و مبهوت ماند. این چه کاری بود و چه تأثیری داشت ؟
پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان میدید گفت:
تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب میدید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد. آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش نمیگذارد و خود را نمیشکند چه رسد به انسان که بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را میپرستد...
فیلم کوتاه:
نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود، فیلم شروع شد، دقیقه اول
فیلم، دوربین فقط سقف یک اتاق را نمایش میداد،
دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق، دقیقه سوم، دقیقه چهارم، دقیقه پنجم، هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!
صدای همه درآمد، اغلب حاضران، سینما را ترک کردند،ناگهان دوربین پایین آمد و یک نفر را که روی تخت خوابیده بود نشان داد و این جمله را زیرنویس کرد:
این تنها هشت دقیقه از زندگی این جانباز قطع نخاعی بود و شما طاقت نداشتید ....
عـــــــــــــــالی بـــــــــود ... مرســــــــــی
حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم
گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها
گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی
گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!
نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم
اما تو چی ؟
نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه
در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه
پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری ،از اون بالا
نگاه می کرد توو کوچه را
داد زد وگفت : اوی ! بی حیا
برو خونه تون تورا بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز وتیزه
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟
من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ؟
نه جانم
چرا نمی ای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب
،دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
حسنی یهو مثه جت
رسید به یک کافی نت
ان شد ورفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!
هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟
تو دنیای مجازی
علافی کرد وبازی
خوشحال وشادمونه
رفت ورسید به خونه
باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام
چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام
حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو
درست وراست وریس کرد
رفت و توو کوچه فیس کرد
یه زن گرفت وشاد شد
زی ذی شد و دوماد شد
سلام خسته نباشید.ببخشید شما یک پروژه درس مدیریت کنترل پروژه گذاشته بودید داخل یه سایتی ولی کاملش نیست فقط نمونه تجاریس هست من کاملش رو میخواستم.میخوایتم ببینم میتونید کمکم کنید